آیکن بنر

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌ روسی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Blench

blent͡ʃ blent͡ʃ

معنی blench | جمله با blench

verb - intransitive adverb

جمع شدن و عقب‌نشینی کردن، برگشتن (در اثر بی‌تصمیمی یا جبن)، برگرداندن، تأخیرکردن، رنگ خود را باختن، سفید شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

Hearing the bad news made her blench thoroughly.

از شنیدن آن خبر بد کاملاً وا رفت.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد blench

  1. verb turn pale, as if in fear
    Synonyms:
  1. verb to draw away involuntarily, usually out of fear or disgust
    Synonyms:

ارجاع به لغت blench

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «blench» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/blench

لغات نزدیک blench

پیشنهاد بهبود معانی