آیکن بنر

لیست کامل اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

اصطلاحات انگلیسی با معنی و مثال

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۲۶ بهمن ۱۴۰۳

    Prosecute

    ˈprɑːsəkjuːt ˈprɒsɪkjuːt

    گذشته‌ی ساده:

    prosecuted

    شکل سوم:

    prosecuted

    سوم‌شخص مفرد:

    prosecutes

    وجه وصفی حال:

    prosecuting

    معنی prosecute | جمله با prosecute

    verb - intransitive verb - transitive C2

    تعقیب قانونی کردن، دنبال کردن، پیگیری قضایی کردن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ۵۰۴ واژه

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

    to prosecute a war with dedication

    جنگ را با از خودگذشتگی پیگیری کردن

    They prosecuted fishing on a large scale.

    آن‌ها به مقدار زیاد ماهیگیری می‌کردند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    They prosecuted them for fraud.

    آن‌ها را به‌دلیل کلاه‌برداری مورد تعقیب قرار دادند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد prosecute

    1. verb bring action against in court
      Synonyms:
      sue try indict litigate arraign summon contest law do take to court bring suit prefer charges put on trial bring to trial pull up see in court haul into court seek redress involve in litigation put away put on docket turn on the heat
      Antonyms:
      free liberate pardon exonerate
    1. verb follow through, persevere
      Synonyms:
      continue perform execute practice pursue carry on engage in discharge manage direct conduct work at persist follow up carry through put through see through wage
      Antonyms:
      stop halt cease

    سوال‌های رایج prosecute

    گذشته‌ی ساده prosecute چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده prosecute در زبان انگلیسی prosecuted است.

    شکل سوم prosecute چی میشه؟

    شکل سوم prosecute در زبان انگلیسی prosecuted است.

    وجه وصفی حال prosecute چی میشه؟

    وجه وصفی حال prosecute در زبان انگلیسی prosecuting است.

    سوم‌شخص مفرد prosecute چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد prosecute در زبان انگلیسی prosecutes است.

    ارجاع به لغت prosecute

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «prosecute» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/prosecute

    لغات نزدیک prosecute

    • - prosector
    • - prosecutable
    • - prosecute
    • - prosecute trespassers
    • - prosecuting attorney
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    لغات انگلیسی مربوط به کریسمس

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    tend I'm afraid so vehemently long-running disagreement respectfully disagree reach a compromise i imminently eventful instead initiation instinctively insufficient غلتان غذا قلیان قورت غوره غیظ فائض فطرت فراق فصیح فضول التزام فهرست قانون‌گذار قانون گذاری کردن
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.