گذشتهی ساده:
indictedشکل سوم:
indictedسومشخص مفرد:
indictsوجه وصفی حال:
indictingحقوق علیه کسی ادعانامه تنظیم کردن، اعلام جرم کردن، متهم کردن، تعقیب قانونی کردن
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He was indicted for murder.
او را متهم به قتل کردند (و به دادگاه بردند).
He indicted the people for not resisting tyranny.
او مردم را بهدلیل اینکه در برابر بیدادگری مقاومت نکرده بودند، مقصر دانست.
گذشتهی ساده indict در زبان انگلیسی indicted است.
شکل سوم indict در زبان انگلیسی indicted است.
وجه وصفی حال indict در زبان انگلیسی indicting است.
سومشخص مفرد indict در زبان انگلیسی indicts است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «indict» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/indict