امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Prosector

    proʊˈsektər prəʊˈsektə
    آخرین به‌روزرسانی:
    |

    • شکل جمع:

      prosectors

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    noun countable
    پزشکی زیست‌شناسی کالبدشکاف، تشریح‌کننده (فردی که مسئول انجام تشریح و بررسی اجساد انسان‌ها یا حیوانات به‌منظور آموزش یا تحقیق است) link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی پزشکی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
    - The prosector carefully examined the organs.
    - کالبدشکاف اندام‌ها را با دقت بررسی کرد.
    - The university hired a new prosector to enhance their anatomy program.
    - دانشگاه برای تقویت برنامه‌ی کالبدشناسی خود کالبدشکاف جدیدی را به خدمت گرفت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد prosector

    1. noun a person, typically a medical professional or a trained technician, who performs dissections of cadavers for educational or research purposes, particularly in the field of anatomy

    ارجاع به لغت prosector

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «prosector» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prosector

    لغات نزدیک prosector

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی