آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Wage

weɪdʒ weɪdʒ

گذشته‌ی ساده:

waged

شکل سوم:

waged

سوم‌شخص مفرد:

wages

وجه وصفی حال:

waging

شکل جمع:

wages

معنی wage | جمله با wage

noun countable B1

مزد، دستمزد، اجرت، کارمزد، دسترنج، اجر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح متوسط

مشاهده

They received their wages in cash and in wheat.

مزد خود را به صورت پول نقد و گندم دریافت کردند.

minimum wage

حداقل دستمزد

نمونه‌جمله‌های بیشتر

wage freeze

تثبیت دستمزدها

The wages of sin is death.

جزای گناه، مرگ است.

The average wage of an unskilled laborer is $ 6 per hour.

مزد متوسط عمله‌ی ساده، شش دلار در ساعت است.

verb - transitive

حمل کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
verb - intransitive

جنگ بر پا کردن

to wage war against the enemy

در برابر دشمن جنگیدن

We must wage a campaign against illiteracy.

ما باید بر ضد بی‌سوادی پیکار کنیم.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد wage

  1. verb carry on
    Synonyms:
    Antonyms:

سوال‌های رایج wage

گذشته‌ی ساده wage چی میشه؟

گذشته‌ی ساده wage در زبان انگلیسی waged است.

شکل سوم wage چی میشه؟

شکل سوم wage در زبان انگلیسی waged است.

شکل جمع wage چی میشه؟

شکل جمع wage در زبان انگلیسی wages است.

وجه وصفی حال wage چی میشه؟

وجه وصفی حال wage در زبان انگلیسی waging است.

سوم‌شخص مفرد wage چی میشه؟

سوم‌شخص مفرد wage در زبان انگلیسی wages است.

ارجاع به لغت wage

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wage» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wage

لغات نزدیک wage

پیشنهاد بهبود معانی