امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Arranger

əˈreɪndʒɚ əˈreɪndʒə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    موسیقی (کسی که در یک قطعه موسیقی تغییراتی ایجاد می‌کند تا بتوان آن را به گونه‌ای متفاوت یا با ساز دیگری نواخت) اقتباس‌گر، ویرایشگر موسیقی
    • - The famous jazz musician Duke Ellington was a composer, arranger, and pianist.
    • - دوک الینگتون (نوازنده‌ی مشهور جاز)، آهنگساز، اقتباس‌گر و پیانیست بود.
    • - She honed her skills as a musical arranger.
    • - او مهارت‌های خود به‌عنوانِ ویرایشگر موسیقی را تقویت کرد.
  • noun countable
    سازمان‌دهنده، برنامه‌ریز، تنظیم‌کننده
    • - the arranger of the deal
    • - تنظیم‌کننده‌ی معامله
    • - the arranger of the conference
    • - سازمان‌دهنده‌ی کنفرانس
  • noun countable
    (کسی که اشیا را در نظم یا موقعیت خاصی قرار می‌دهد) چینش‌گر، مرتب‌کننده
    • - a flower arranger
    • - مرتب‌کننده‌ی گل (گل‌آرا)
    • - The arranger of the chairs had decided to put them in a semicircle.
    • - چینش‌گر صندلی‌ها تصمیم گرفته بود آن‌ها را در یک نیم دایره قرار دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد arranger

  1. noun A musician who adapts a composition for particular voices or instruments or for another style of performance
    Synonyms: adapter, transcriber
  2. noun A person who brings order and organization to an enterprise
    Synonyms: organizer, organiser

لغات هم‌خانواده arranger

ارجاع به لغت arranger

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «arranger» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ شهریور ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/arranger

لغات نزدیک arranger

پیشنهاد بهبود معانی