موسیقی (کسی که در یک قطعه موسیقی تغییراتی ایجاد میکند تا بتوان آن را به گونهای متفاوت یا با ساز دیگری نواخت) اقتباسگر، ویرایشگر موسیقی
The famous jazz musician Duke Ellington was a composer, arranger, and pianist.
دوک الینگتون (نوازندهی مشهور جاز)، آهنگساز، اقتباسگر و پیانیست بود.
She honed her skills as a musical arranger.
او مهارتهای خود بهعنوانِ ویرایشگر موسیقی را تقویت کرد.
سازماندهنده، برنامهریز، تنظیمکننده
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the arranger of the deal
تنظیمکنندهی معامله
the arranger of the conference
سازماندهندهی کنفرانس
(کسی که اشیا را در نظم یا موقعیت خاصی قرار میدهد) چینشگر، مرتبکننده
a flower arranger
مرتبکنندهی گل (گلآرا)
The arranger of the chairs had decided to put them in a semicircle.
چینشگر صندلیها تصمیم گرفته بود آنها را در یک نیم دایره قرار دهد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «arranger» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/arranger