برنامهها، تدارکات، تمهیدات، مقدمات
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They made arrangements to meet in Chicago
آنها مقدمات دیدار در شیکاگو را فراهم کردند.
The burial arrangements
مقدمات دفن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «arrangements» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/arrangements