با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Preparations

ˌprɛpəˈreɪʃənz ˌprɛpəˈreɪʃ(ə)nz
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun plural B2
تمهیدات، تدارکات

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- The country's war preparations included stockpiling ammunition and training troops.
- تمهیدات جنگی کشور مشتمل بر ذخیره‌ی مهمات و آموزش نیروها بود.
- final preparations
- تدارکات نهایی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد preparations

  1. noun The state of being prepared
    Synonyms: qualifications, educations, trainings, maturities, backgrounds, capacities, adaptations
  2. noun The cognitive process of thinking about what you will do in the event of something happening
    Synonyms: provisions, trainings, compounds, foundations, foresights, products, arrangements, concoctions, compositions
    Antonyms: resolutions
  3. noun Preparatory school work done outside school (especially at home)
    Synonyms: homeworks, cookeries, establishments, evolutions, furnishings, developments, anticipations, formations, constructions, buildings, gestations, rehearsals, manufactures, fittings

لغات هم‌خانواده preparations

ارجاع به لغت preparations

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «preparations» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/preparations

لغات نزدیک preparations

پیشنهاد بهبود معانی