آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Preparatory

prɪˈperətɔːri prɪˈpærətri

معنی preparatory | جمله با preparatory

adjective

پستایی، مقدماتی، مربوط به تهیه یا مقدمات

adjective

آمایشی، تدارکی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

a preparatory course for medical school

کلاس آمادگی برای دانشکده‌ی پزشکی

He was packing his books preparatory to his departure.

برای مهیا‌شدن جهت عزیمت داشت کتاب‌های خود را بسته‌بندی می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد preparatory

  1. adjective introductory, basic

Collocations

preparatory to

در تدارک برای، آماده‌سازی برای، مهیا‌سازی برای

لغات هم‌خانواده preparatory

ارجاع به لغت preparatory

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «preparatory» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/preparatory

لغات نزدیک preparatory

پیشنهاد بهبود معانی