آیکن بنر

فقط تا پایان شهریور فرصت دارید اشتراک را با قیمت فعلی تهیه کنید

خرید اشتراک با قیمت فعلی فقط تا پایان شهریور

خرید
آخرین به‌روزرسانی:

Inductive

ɪnˈdʌktɪv ɪnˈdʌktɪv

معنی inductive | جمله با inductive

adjective

جامعه‌شناسی استقرایی، استنباطی (استدلال از جزء به کل)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

Inductive logic helps form hypotheses that can later be tested.

منطق استقرایی به شکل‌گیری فرضیه‌هایی کمک می‌کند که بعدها می‌توان آن‌ها را آزمود.

The scientist applied inductive reasoning after collecting field data.

دانشمند پس‌از جمع‌آوری داده‌های میدانی، از استدلال استقرایی استفاده کرد.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

inductive reasoning

استدلال استقرایی

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد inductive

  1. adjective before or in preparation for the main matter, action, or business
    Antonyms:

ارجاع به لغت inductive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inductive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inductive

لغات نزدیک inductive

پیشنهاد بهبود معانی