امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Prolegomenous

آخرین به‌روزرسانی:

معنی

مقدماتی، پیش‌گفتاری، دارای مقدمه طولانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد prolegomenous

  1. adjective Before or in preparation for the main matter, action, or business
    Synonyms: inductive, introductory, prefatory, preliminary, preparatory
  2. adjective Serving to introduce a subject or person, for example
    Synonyms: introductory, prefatory, preliminary, preparatory

ارجاع به لغت prolegomenous

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «prolegomenous» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/prolegomenous

لغات نزدیک prolegomenous

پیشنهاد بهبود معانی