Inductor

American: ˌɪnˈdəktər British: ˌɪnˈdəktə
آخرین به‌روزرسانی:
ذخیره در لغات برگزیده

معنی

noun
(فیزیک) واسطه القا ، واسطه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد inductor

  1. noun an electrical device (typically a conducting coil) that introduces inductance into a circuit
    Synonyms:
    inductance

ارجاع به لغت inductor

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inductor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inductor

لغات نزدیک inductor

پیشنهاد بهبود معانی