فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Dicker

ˈdɪkər ˈdɪkə ˈdɪkə

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun verb - intransitive adverb

مبادله کردن پوست حیوانات، معامله جنسی، تهاتر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

a farmer dickering for a higher price for his products

کشاورزی که سرقیمت بیشتر، برای فرآورده‌های خود چانه می‌زند

Politicians who dicker over the details of the treaty.

سیاست‌بازانی که درباره‌ی جزئیات معاهده جر و بحث می‌کنند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

dickers which are being discussed in the lobby of the parliament

بده و بستان‌هایی که در سرسرای پارلمان مورد مذاکره قرار می‌گیرد

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dicker

  1. verb bargain; argue about
    Synonyms:
    negotiate trade haggle barter chaffer palter buy and sell cut a deal work out a deal hammer out a deal huckster
    Antonyms:
    agree

ارجاع به لغت dicker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dicker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dicker

لغات نزدیک dicker

پیشنهاد بهبود معانی