به علت به‌روزرسانی سرورها، ممکن است برخی از بخش‌های وب‌سایت و نرم‌افزارهای فست دیکشنری در دسترس نباشند.
فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Dicker

ˈdɪkər ˈdɪkə ˈdɪkə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - intransitive adverb
    مبادله کردن پوست حیوانات، معامله جنسی، تهاتر
    • - a farmer dickering for a higher price for his products
    • - کشاورزی که سرقیمت بیشتر، برای فرآورده‌های خود چانه می‌زند
    • - Politicians who dicker over the details of the treaty.
    • - سیاست‌بازانی که درباره‌ی جزئیات معاهده جر و بحث می‌کنند.
    • - dickers which are being discussed in the lobby of the parliament
    • - بده و بستان‌هایی که در سرسرای پارلمان مورد مذاکره قرار می‌گیرد
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد dicker

  1. verb bargain; argue about
    Synonyms: barter, buy and sell, chaffer, cut a deal, haggle, hammer out a deal, huckster, negotiate, palter, trade, work out a deal
    Antonyms: agree

ارجاع به لغت dicker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dicker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/dicker

لغات نزدیک dicker

پیشنهاد بهبود معانی