آخرین به‌روزرسانی:

Dickey

ˈdɪki ˈdɪki

معنی

noun

خر، یقه پیراهن، پیش‌بند، زوج یا زوجه، با وضع نامرغوب، پرنده کوچک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد dickey

  1. noun a man's detachable insert (usually starched) to simulate the front of a shirt
    Synonyms:
    shirtfront dickie dicky-seat dickie-seat dicky-seat
  1. adjective (British informal) faulty; - John le Carre
    Synonyms:
    dicky

ارجاع به لغت dickey

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «dickey» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/dickey

لغات نزدیک dickey

پیشنهاد بهبود معانی