دورهگرد، دستفروش، آدم مزدور، آدم پست و خسیس، چکوچانه زدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The car was not what the hucksters had promised to them.
اتومبیل، آن چیزی نبود که فروشندگان نادرست به آنها قول داده بودند.
Javad used to huckster tomatoes.
جواد، فروشنده دورهگرد گوجهفرنگی بود.
Salesmen huckstered over prices.
فروشندگان سر قیمت دغلبازی میکردند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «huckster» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/huckster