trans در معنای دوم مخفف لغت transgender است.
این لغت در معنی چهارم تا آخر به ترتیب از چپ به راست مخفف کلمات transaction, transitive, translated; translation; translator, transmission, transportation, transverse است.
شیمی دوسو، ترانس
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی شیمی
The trans isomer of the molecule has a different shape than its cis counterpart.
ایزومر دوسوی مولکول شکلی متفاوت از همتای یکسوی خود دارد.
The trans isomer can have a higher boiling point compared to the cis isomer.
ایزومر دوسو میتواند نقطه جوش بالاتری نسبت به ایزومر یکسو داشته باشد.
تراجنسیتی، تغییر جنسیتداده، تغییر جنسیتطلب
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Trans individuals deserve equal rights and respect.
افراد تراجنسیتی سزاوار حقوق برابر و احترام هستند.
Trans rights have been a hot topic of debate in recent years.
حقوق تراجنسیتیها موضوع داغ بحث در سالهای اخیر بوده است.
آنسو
The transatlantic voyage
سفر آنسوی اقیانوس اطلس
The transcontinental flight
پرواز آنسوی قاره (پرواز بین قارهای)
معامله، تبادل
Trans completed successfully.
تبادل باموفقیت انجام شد.
Please confirm the trans amount.
لطفاً مبلغ معامله را تایید کنید.
گذرا، متعدی
The trans verb requires a direct object.
فعل متعدی مستلزم مفعول مستقیم است.
Please give me the trans form of that verb.
لطفاً شکل گذرای آن فعل را به من بدهید.
ترجمهشده، ترجمه، مترجم
The trans was completed by a professional trans.
ترجمه توسط یک مترجم حرفهای انجام شد.
The trans version of the book was well-received by readers.
نسخهی ترجمهشده کتاب با استقبال خوانندگان مواجه شد.
انتقال، ارسال، سرایت
The trans from the radio station was crystal clear.
انتقال از ایستگاه رادیویی کاملاً واضح بود.
The trans of the virus can be slowed by wearing masks.
با استفاده از ماسک میتوان سرایت ویروس را کاهش داد.
حملونقل، جابهجایی
The trans system in this city needs improvement.
سیستم حملونقل در این شهر نیاز به بهبود دارد.
Trans can be expensive during rush hour.
حملونقل میتواند در ساعات شلوغی گران باشد.
متقاطع، عرضی، اریب
The trans waves in the ocean were too strong for the small boat to handle.
امواج عرضی در اقیانوس برای قایق کوچک بسیار قوی بود.
The surgeon made a trans incision across the patient's abdomen to access the internal organs.
جراح یک برش اریب روی شکم بیمار ایجاد کرد تا به اندامهای داخلی دسترسی پیدا کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trans» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۷ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trans