فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Consulting

kənˈsʌltɪŋ kənˈsʌltɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    consulted
  • شکل سوم:

    consulted
  • سوم‌شخص مفرد:

    consults

معنی و نمونه‌جمله

مشاور

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- a consulting engineer
- مهندس مشاور
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد consulting

  1. adjective giving advice
    Synonyms:
    advisory consultative consultatory consultive
  1. verb seek information from
    Synonyms:
    asking talking discussing considering debating advising counselling conferring deliberating determining negotiating devising referring huddling confabulating

لغات هم‌خانواده consulting

ارجاع به لغت consulting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consulting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/consulting

لغات نزدیک consulting

پیشنهاد بهبود معانی