فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Consulting

kənˈsʌltɪŋ kənˈsʌltɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    consulted
  • شکل سوم:

    consulted
  • سوم شخص مفرد:

    consults

معنی و نمونه‌جمله

  • مشاور
    • - a consulting engineer
    • - مهندس مشاور
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد consulting

  1. adjective Giving advice
    Synonyms: advisory, consultative, consultatory, consultive
  2. verb Seek information from
    Synonyms: conferring, advising, referring, confabulating, negotiating, deliberating, asking, huddling, discussing, devising, debating, determining, counselling, considering, talking

لغات هم‌خانواده consulting

ارجاع به لغت consulting

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «consulting» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/consulting

لغات نزدیک consulting

پیشنهاد بهبود معانی