آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Drum Into

معنی drum into | جمله با drum into

phrasal verb

چیزی را در سر کسی فرو کردن، مدام یادآوری کردن، دائما متذکر شدن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

The importance of good manners was drummed into us at an early age.

اهمیت رعایت ادب را در سنین کودکی به ما دائما متذکر شدند.

Our teacher drummed the lesson into our heads.

معلممان درس را در سرمان فرو کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد drum into

  1. verb make a point strongly
    Synonyms:
    reiterate drive home harp on hammer away instill din into

ارجاع به لغت drum into

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «drum into» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/drum-into

لغات نزدیک drum into

پیشنهاد بهبود معانی