آخرین به‌روزرسانی:

Instructed

سوم‌شخص مفرد:

instructs

وجه وصفی حال:

instructing

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adjective C1

آموزش‌دیده، تعلیم‌دیده

the instructed employees

کارکنان آموزش‌دیده

the instructed students

دانش‌آموزان تعلیم‌دیده

adjective

(به‌طور رسمی) دستورداده‌شده، فرمان‌داده‌شده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری

the instructed arrival time

زمان رسیدنِ دستور داده‌شده

the instructed payment

پرداخت دستور داده‌شده

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد instructed

  1. adjective trained
    Synonyms:
    knowledgeable educated learned informed briefed advised

ارجاع به لغت instructed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «instructed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/instructed

لغات نزدیک instructed

پیشنهاد بهبود معانی