با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Vet

vet vet
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    vetted
  • شکل سوم:

    vetted
  • سوم شخص مفرد:

    vets
  • وجه وصفی حال:

    vetting
  • شکل جمع:

    vets

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable informal B1
    دامپزشک
    • - My dog was sick, so I took him to the vet for a check-up.
    • - سگم مریض بود، او را برای معاینه نزد دامپزشک بردم.
    • - I have always wanted to become a vet and work with animals.
    • - همیشه دوست داشتم دامپزشک شوم و با حیوانات کار کنم.
  • noun countable informal
    انگلیسی آمریکایی کهنه‌سرباز
    • - My grandfather is a vet and he served in World War II.
    • - پدربزرگ من کهنه‌سرباز است و در جنگ جهانی دوم خدمت کرده است.
    • - Many vets suffer from post-traumatic stress disorder after their service.
    • - بسیاری از کهنه‌سربازان پس از خدمت از اختلال استرسی پس از آسیب روانی رنج می‌برند.
  • verb - transitive
    ارزیابی کردن، بررسی کردن
    • - The publisher has a team of editors who vet manuscripts to decide which ones will be published.
    • - ناشر تیمی از ویراستاران دارد که نسخه‌های خطی را بررسی می‌کنند تا تصمیم بگیرند کدام یک منتشر شوند.
    • - The university will vet the research proposals.
    • - دانشگاه پیشنهادهای تحقیقاتی را بررسی خواهد کرد.
  • verb - transitive
    معاینه کردن، تحت معاینه‌ی دامپزشکی قرار دادن (حیوان)
    • - The veterinarian will vet all the animals at the pet clinic tomorrow morning.
    • - دامپزشک فردا صبح همه‌ی حیوانات را در کلینیک حیوانات خانگی معاینه می‌کند.
    • - He decided to vet his dog.
    • - تصمیم گرفت سگش را تحت معاینه‌ی دامپزشکی قرار دهد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد vet

  1. noun A person who has served in the armed forces
    Synonyms: veteran, ex-serviceman
  2. noun A doctor who practices veterinary medicine
    Synonyms: veterinarian, veterinary-surgeon, veterinary
  3. noun One who has had long experience in a given activity or capacity
    Synonyms: old hand, veteran, old-timer

ارجاع به لغت vet

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «vet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/vet

لغات نزدیک vet

پیشنهاد بهبود معانی