آیکن بنر

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

گرامر مختصر و مفید فست‌دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۸ شهریور ۱۴۰۴

    Vet

    vet vet

    گذشته‌ی ساده:

    vetted

    شکل سوم:

    vetted

    سوم‌شخص مفرد:

    vets

    وجه وصفی حال:

    vetting

    شکل جمع:

    vets

    معنی vet | جمله با vet

    noun countable informal B1

    دامپزشک

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی متوسط

    مشاهده

    My dog was sick, so I took him to the vet for a check-up.

    سگم مریض بود، او را برای معاینه نزد دامپزشک بردم.

    I have always wanted to become a vet and work with animals.

    همیشه دوست داشتم دامپزشک شوم و با حیوانات کار کنم.

    noun countable informal

    انگلیسی آمریکایی کهنه‌سرباز

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    My grandfather is a vet and he served in World War II.

    پدربزرگ من کهنه‌سرباز است و در جنگ جهانی دوم خدمت کرده است.

    Many vets suffer from post-traumatic stress disorder after their service.

    بسیاری از کهنه‌سربازان پس از خدمت از اختلال استرسی پس از آسیب روانی رنج می‌برند.

    verb - transitive

    ارزیابی کردن، بررسی کردن

    The publisher has a team of editors who vet manuscripts to decide which ones will be published.

    ناشر تیمی از ویراستاران دارد که نسخه‌های خطی را بررسی می‌کنند تا تصمیم بگیرند کدام یک منتشر شوند.

    The university will vet the research proposals.

    دانشگاه پیشنهادهای تحقیقاتی را بررسی خواهد کرد.

    verb - transitive

    معاینه کردن، تحت معاینه‌ی دامپزشکی قرار دادن (حیوان)

    The veterinarian will vet all the animals at the pet clinic tomorrow morning.

    دامپزشک فردا صبح همه‌ی حیوانات را در کلینیک حیوانات خانگی معاینه می‌کند.

    He decided to vet his dog.

    تصمیم گرفت سگش را تحت معاینه‌ی دامپزشکی قرار دهد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد vet

    1. noun a person who has served in the armed forces
      Synonyms:
      veteran ex-serviceman
    1. noun a doctor who practices veterinary medicine
      Synonyms:
      veterinarian veterinary veterinary-surgeon
    1. noun one who has had long experience in a given activity or capacity
      Synonyms:
      veteran old hand old-timer

    سوال‌های رایج vet

    گذشته‌ی ساده vet چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده vet در زبان انگلیسی vetted است.

    شکل سوم vet چی میشه؟

    شکل سوم vet در زبان انگلیسی vetted است.

    شکل جمع vet چی میشه؟

    شکل جمع vet در زبان انگلیسی vets است.

    وجه وصفی حال vet چی میشه؟

    وجه وصفی حال vet در زبان انگلیسی vetting است.

    سوم‌شخص مفرد vet چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد vet در زبان انگلیسی vets است.

    معنی vet به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی vet در زبان فارسی به دامپزشک یا پزشک حیوانات ترجمه می‌شود.

    دامپزشک به فردی گفته می‌شود که تخصص و مهارت لازم برای تشخیص، درمان و پیشگیری از بیماری‌ها و مشکلات جسمی و بهداشتی حیوانات را دارد. این حرفه شامل مراقبت از انواع حیوانات اهلی، مزرعه‌ای و حتی حیات‌وحش می‌شود و نقش حیاتی در حفظ سلامت جانوران و نیز سلامت انسان‌ها ایفا می‌کند، زیرا بسیاری از بیماری‌ها می‌توانند بین حیوانات و انسان‌ها منتقل شوند.

    وظایف دامپزشک تنها محدود به درمان بیماری‌ها نیست؛ آن‌ها همچنین به پیشگیری از بیماری‌ها، واکسیناسیون، جراحی، مشاوره درباره‌ی تغذیه و مدیریت سلامت حیوانات می‌پردازند. دامپزشکان باید دانش گسترده‌ای در زمینه زیست‌شناسی، فیزیولوژی، داروشناسی و بهداشت عمومی داشته باشند تا بتوانند بهترین مراقبت ممکن را ارائه دهند.

    در زندگی روزمره، دامپزشکان نقش مهمی در رفاه حیوانات خانگی و همچنین در صنایع کشاورزی و دامپروری دارند. مراقبت صحیح از حیوانات توسط دامپزشکان به حفظ سلامت عمومی و افزایش کیفیت تولیدات دامی کمک می‌کند. علاوه بر این، حضور دامپزشک در حیات‌وحش و مناطق حفاظت‌شده نیز باعث حفظ تنوع زیستی و پیشگیری از انقراض گونه‌ها می‌شود.

    علاوه بر جنبه‌های علمی و درمانی، حرفه دامپزشکی نیازمند حساسیت، صبر و همدلی بالاست. ارتباط با حیوانات و صاحبان آن‌ها، درک رفتارهای مختلف و ارائه راهنمایی‌های مناسب، مهارت‌هایی هستند که دامپزشکان باید در طول تحصیل و تجربه کاری خود به دست آورند. این ویژگی‌ها باعث می‌شود دامپزشکی هم علمی و هم انسانی باشد.

    vet یا دامپزشک نه تنها نقش درمانی و بهداشتی دارد، بلکه بخشی از شبکه‌ای گسترده برای حفظ سلامت جامعه و محیط زیست محسوب می‌شود. این حرفه نشان‌دهنده‌ی تعهد انسان به مراقبت و احترام به موجودات زنده و تلاش برای زندگی بهتر برای آن‌ها است.

    ارجاع به لغت vet

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «vet» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/vet

    لغات نزدیک vet

    • - vesuvianite
    • - vesuvius
    • - vet
    • - vetch
    • - vetchling
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت city center و downtown چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    تفاوت lemon و lime چیست؟

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    New York nevertheless nail technician navigator NBD nell nero growth stimulate still water stewardship stoplight sponge solitary platitude قبض قد گشنیز قلمبه قیراط فراکسیون فرشته‌ی مقرب قبح تقبیح تقبیح کردن قباحت مغرور فیزیوتراپی فیزیولوژی اغماض
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.