فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ingestion

ɪnˈʤestʃn ɪnˈʤestʃn

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable

بلع، فرو‌بری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Ingestion is the first step in the digestive process.

بلع نخستین مرحله در فرایند گوارش است.

Proper ingestion of nutrients ensures a healthy body.

فروفری صحیح مواد مغذی سلامت بدن را تضمین می‌کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ingestion

  1. noun an act of swallowing
    Synonyms:
    swallow intake consumption gulp uptake

ارجاع به لغت ingestion

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ingestion» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ingestion

لغات نزدیک ingestion

پیشنهاد بهبود معانی