شکل جمع:
mistressesبانو، خانم، کدبانو، معشوقه، دلبر، یار
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Who is the mistress of this house?
کدبانوی این خانه کیست؟
The dog followed its mistress.
سگ دنبال صاحبش حرکت میکرد.
The servants gathered around their mistress.
کلفتها دور کدبانوی خود جمع شدند.
Then England was mistress of the seas.
در آن زمان انگلستان ملکهی دریاها بود.
He is married but he also has a mistress.
او متأهل است؛ ولی معشوقه هم دارد.
Mistress Mary quite contrary ...
مری خانم با خلق تنگ ...
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «mistress» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/mistress