فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
خرید اشتراک
آخرین به‌روزرسانی:
Reproductive
ˌriːprəˈdʌktɪv
ˌriːprəˈdʌktɪv
معنی و نمونه‌جمله‌ها
adjective
مولد، تناسلی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
reproductive industries
صنایع بازفرآور
reproductive organs
اندام‌های تناسلی
نمونه‌جمله‌های بیشتر
reproductive devices
دستگاه‌های آواپخش
مترادف و متضاد reproductive
-
adjective of or relating to reproductionSynonyms:generative procreative creative procreant conceptive
-
adjective employed in reproductionSynonyms:sexual
لغات هم‌خانواده reproductive
-
nounproduce, producer, product, production, reproduction, productivity
-
adjectiveproductive, counterproductive, reproductive, reproducible
-
verb - transitiveproduce
-
verb - intransitivereproduce
-
adverbproductively
ارجاع به لغت reproductive
از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوه‌ی رفرنس‌دهی:
کپی
معنی لغت «reproductive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/reproductive
لغات نزدیک reproductive
- - reproduction
- - reproduction proof
- - reproductive
- - reproductivity
- - reprography