آخرین به‌روزرسانی:

Productively

prəˈdʌktɪvli prəˈdʌktɪvli

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور پربازده، به‌طور ثمربخش، به‌طور پرحاصل، بهره‌ورانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Their working system is based on the belief that people work more productively in a team.

سیستم کاری آن‌ها مبتنی‌بر این عقیده است که افراد در تیم، به‌طور پربازده‌تر کار می‌کنند.

to use land more productively

استفاده از زمین به‌طور ثمربخش‌تر

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد productively

  1. adverb in a productive way
    Synonyms:
    profitably fruitfully
    Antonyms:
    unproductively

لغات هم‌خانواده productively

  • adverb
    productively

ارجاع به لغت productively

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «productively» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۴ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/productively

لغات نزدیک productively

پیشنهاد بهبود معانی