آخرین به‌روزرسانی:

Confection

kənˈfekʃn kənˈfekʃn

شکل جمع:

confections

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

شیرینی، معجون، ترکیب، ساخت، مربا

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

confections covered in green icing

شیرینی‌های دارای روکش (یا لعاب) سبز

a literary confection

اثر ادبی سرهم‌بندی‌شده

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Her hat was a charming confection of feathers, net, and felt.

کلاه او آمیزه‌ی زیبایی از پر، پارچه‌ی توری و نمد بود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد confection

  1. noun sweet food
    Synonyms:
    sweet candy cake pastry jam dainty

سوال‌های رایج confection

شکل جمع confection چی میشه؟

شکل جمع confection در زبان انگلیسی confections است.

ارجاع به لغت confection

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «confection» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/confection

لغات نزدیک confection

پیشنهاد بهبود معانی