شکل جمع:
confectionsشیرینی، معجون، ترکیب، ساخت، مربا
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
confections covered in green icing
شیرینیهای دارای روکش (یا لعاب) سبز
a literary confection
اثر ادبی سرهمبندیشده
Her hat was a charming confection of feathers, net, and felt.
کلاه او آمیزهی زیبایی از پر، پارچهی توری و نمد بود.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «confection» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/confection