Marsupial

mɑːrˈsuːpiəl mɑːˈsuːpiəl
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
جانور کیسه‌دار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد marsupial

  1. noun Mammals of which the females have a pouch (the marsupium) containing the teats where the young are fed and carried
    Synonyms: opossum, bandicoot, euro, pouched mammal, kangaroo, koala, possum, capsular, wallaby, wombat
  2. adjective
    Synonyms: cystic, locular, saccular

ارجاع به لغت marsupial

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «marsupial» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/marsupial

لغات نزدیک marsupial

پیشنهاد بهبود معانی