Possum

ˈpɑːsəm ˈpɒsm
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • noun
    ( opossum =) (جانورشناسی) صاریغ، وانمود کردن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد possum

  1. noun Nocturnal arboreal marsupial having a naked prehensile tail found from southern North America to northern South America
    Synonyms: opossum, phalanger

Idioms

  • play possum

    خود را به خواب (یا به مردن یا مریضی یا جهالت) زدن

ارجاع به لغت possum

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «possum» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/possum

لغات نزدیک possum

پیشنهاد بهبود معانی