Expositive

ɪkˈspɑːzɪtɪv eksˈpɒzɪtɪv
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

توضیحی، تشریحی، نمایشی، نمایشگاهی، تفسیری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد expositive

  1. adjective Serving to explain
    Synonyms: expository, elucidative, exegetic, explanative, explanatory, explicative, hermeneutic, hermeneutical, illustrative, interpretative, interpretive

ارجاع به لغت expositive

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «expositive» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/expositive

لغات نزدیک expositive

پیشنهاد بهبود معانی