فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Epitomic

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective
نمونه، نماینده، تجسم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- The film is epitomic of the challenges faced by youth today.
- این فیلم نمونه‌ای از چالش‌های جوانان امروز است.
- The architecture of the building is epitomic of the Gothic style.
- معماری این ساختمان تجسمی از سبک گوتیک است.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد epitomic

  1. adjective something that serves as a perfect example or embodiment of a particular quality or type

ارجاع به لغت epitomic

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «epitomic» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/epitomic

لغات نزدیک epitomic

پیشنهاد بهبود معانی