گذشتهی ساده:
codifiedشکل سوم:
codifiedسومشخص مفرد:
codifiesوجه وصفی حال:
codifyingرمزی کردن، رمزگذاری کردن، به صورت رمز درآوردن
The convention codified the rules of war.
قرارداد قوانین جنگ را رمزگذاری کرد.
طبقهبندی کردن، دستهبندی کردن، (اسناد) محرمانه کردن
He ordered all the laws to be codified systematically.
او دستور داد کلیهی قوانین را طبقهبندی کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «codify» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/codify