فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Disembody

ˌdɪsəˈbɑːdi ˌdɪsɪmˈbɒdi
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adverb
    از جسم جدا کردن، تجزیه کردن
    • - Dante saw many disembodied souls.
    • - دانته ارواح تن آزاد فراوانی را دید.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت disembody

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disembody» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disembody

لغات نزدیک disembody

پیشنهاد بهبود معانی