گذشتهی ساده:
disembowelledشکل سوم:
disembowelledسومشخص مفرد:
disembowelsوجه وصفی حال:
disembowellingروده درآوردن از، شکم دریدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The hunters disemboweled the deer.
شکارچیان دل و رودهی آهو را در آورند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «disembowel» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/disembowel