فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Disembowel

ˌdɪsəmˈbaʊəl ˌdɪsəmˈbaʊəl
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    disembowelled
  • شکل سوم:

    disembowelled
  • سوم شخص مفرد:

    disembowels
  • وجه وصفی حال:

    disembowelling

معنی و نمونه‌جمله

  • adverb
    روده درآوردن از، شکم دریدن
    • - The hunters disemboweled the deer.
    • - شکارچیان دل و روده‌ی آهو را در آورند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد disembowel

  1. verb gut
    Synonyms: clean, disbowel, draw, empty, eviscerate, exenterate, extract

ارجاع به لغت disembowel

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disembowel» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disembowel

لغات نزدیک disembowel

پیشنهاد بهبود معانی