فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Disemployed

آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • adjective
    بیکار (به‌ویژه به‌واسطه‌ی نداشتن مهارت یا آموزش)
    • - There is a great need for training programs aimed at the disemployed.
    • - نیاز مبرمی به برنامه‌های آموزشی برای بیکاران وجود دارد.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

ارجاع به لغت disemployed

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «disemployed» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/disemployed

لغات نزدیک disemployed

پیشنهاد بهبود معانی