با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Eviscerate

ɪˈvɪsəreɪt ɪˈvɪsəreɪt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    eviscerated
  • شکل سوم:

    eviscerated
  • سوم‌شخص مفرد:

    eviscerates
  • وجه وصفی حال:

    eviscerating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive adjective
روده یا چشم و غیره را در آوردن، شکم دریدن، (مجازاً)تهی کردن، خالی کردن، نیروی چیزی را گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- Ali Akbar first eviscerated the deer and then skinned it.
- علی‌اکبر اول دل و روده‌ی آهو را درآورد؛ سپس پوست آن را کند.
- The censors eviscerated the film.
- سانسورچی‌ها قلب فیلم را درآورند (فیلم را ناقص کردند).
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eviscerate

  1. verb disembowel
    Synonyms: gut, devitalize, weaken

ارجاع به لغت eviscerate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eviscerate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/eviscerate

لغات نزدیک eviscerate

پیشنهاد بهبود معانی