فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Eviscerate

ɪˈvɪsəreɪt ɪˈvɪsəreɪt

گذشته‌ی ساده:

eviscerated

شکل سوم:

eviscerated

سوم‌شخص مفرد:

eviscerates

وجه وصفی حال:

eviscerating

معنی و نمونه‌جمله‌ها

verb - transitive verb - intransitive adjective

روده یا چشم و غیره را در آوردن، شکم دریدن، (مجازاً)تهی کردن، خالی کردن، نیروی چیزی را گرفتن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری

Ali Akbar first eviscerated the deer and then skinned it.

علی‌اکبر اول دل و روده‌ی آهو را درآورد؛ سپس پوست آن را کند.

The censors eviscerated the film.

سانسورچی‌ها قلب فیلم را درآورند (فیلم را ناقص کردند).

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد eviscerate

  1. verb disembowel
    Synonyms:
    gut weaken devitalize

ارجاع به لغت eviscerate

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «eviscerate» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/eviscerate

لغات نزدیک eviscerate

پیشنهاد بهبود معانی