فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Externalize

ɪkˈstɜrːnlaɪz ɪkˈstɜːnəlaɪz

گذشته‌ی ساده:

externalized

شکل سوم:

externalized

سوم‌شخص مفرد:

externalizes

وجه وصفی حال:

externalizing

معنی

verb - transitive

خارجی کردن، ظاهری ساختن، وجود خارجی، واقعیت خارجی قائل شدن (برای)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد externalize

  1. verb to represent (an abstraction, for example) in or as if in bodily form
    Synonyms:
    embody represent manifest personify materialize project incarnate objectify substantiate personalize exteriorize externalise body forth

ارجاع به لغت externalize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «externalize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/externalize

لغات نزدیک externalize

پیشنهاد بهبود معانی