آیکن بنر

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

۵۰۴ واژه‌ی ضروری در لغات دسته‌بندی‌شده

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Depersonalize

diˈpɜːrsənəˌlaɪz diˈpɜːsənəˌlaɪz

معنی depersonalize

verb - transitive

فاقد‌شخصیت کردن، بی‌شخصیت کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد depersonalize

  1. verb make impersonal or present as an object
    Synonyms:
    objectify depersonalise
    Antonyms:

ارجاع به لغت depersonalize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «depersonalize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۰ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/depersonalize

لغات نزدیک depersonalize

پیشنهاد بهبود معانی