با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!
دریافت هدیه

    Depersonalization

    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی‌ها

    noun
    زوال شخصیت

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    noun
    فردیت‌زدایی، کیستی‌زدایی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد depersonalization

    1. noun (existentialism) a loss of personal identity; a feeling of being an anonymous cog in an impersonal social machine
      Synonyms: depersonalisation, depersonalization disorder, depersonalisation disorder, depersonalization neurosis, depersonalisation neurosis
    2. noun Representing a human being as a physical thing deprived of personal qualities or individuality
      Synonyms: depersonalisation, reification

    ارجاع به لغت depersonalization

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «depersonalization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۹ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/depersonalization

    لغات نزدیک depersonalization

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    حاشاپذیر حرف ربط همپایه حرق حرکت کردن با زحمت حرکت کردن باخشونت حساب شدنی حشیشه البرق حفظ کردن از حرارت حق الامتیاز نفت حق به جانب کردن حقیرشماری حلقاویز کردن حلقه پیستون حمام کردن حمله متقابل حوزه فرعی حکم اتهام حکم تملک موقت حکم کردن از پیش حکمت ارسطو حیران کردن حیفا حیوان ابرش حیوانی کردن حلقه زینتی حس باصره حرکت کردن با تکان های تند و ناگهانی