امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Uninhibited

ˌʌnɪnˈhɪbɪtɪd ˌʌnɪnˈhɪbɪtɪd
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها

adjective
بی‌پروا، بی‌پرده، بی‌آزرم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
adjective
رک، صریح، رک‌و‌راست
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد uninhibited

  1. adjective free and easy; without restraint
    Synonyms:
    audacious candid cut loose expansive fancy-free footloose frank free hanging out informal instinctive liberated natural no holds barred off the cuff open relaxed spontaneous unbridled unchecked unconstrained uncontrolled uncurbed ungoverned unhampered unrepressed unreserved unrestrained unrestricted unself-conscious unsuppressed
    Antonyms:
    careful inhibited modest shy

ارجاع به لغت uninhibited

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «uninhibited» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/uninhibited

لغات نزدیک uninhibited

پیشنهاد بهبود معانی