فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Unconditioned

ˌʌnkənˈdɪʃənd ˌʌnkənˈdɪʃənd

معنی‌ها و نمونه‌جمله

adjective

رجوع شود به: unconditional

adjective

(روانشناسی) غیرشرطی، ناسامه‌ای

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

an unconditioned reflex

بازتاب (انعکاس) غیرشرطی

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد unconditioned

  1. adjective without limitations or mitigating conditions
    Synonyms:
    absolute unconditional unqualified unreserved innate unlearned
    Antonyms:
    conditional conditioned

ارجاع به لغت unconditioned

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «unconditioned» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/unconditioned

لغات نزدیک unconditioned

پیشنهاد بهبود معانی