فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Subsidized

ˈsʌbsədaɪzd ˈsʌbsɪdaɪzd

سوم‌شخص مفرد:

subsidizes

وجه وصفی حال:

subsidizing

توضیحات:

در انگلیسی بریتانیایی به‌صورت subsidised نوشته می‌شود.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adjective

(شرکت یا سازمان یا صنعت و غیره) یارانه‌ای، کمک‌هزینه دریافت‌کرده، یارانه‌گرفته، سوبسید دریافت‌کرده

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح پیشرفته

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

They stopped providing the subsidised food on which many people depended.

آن‌ها تأمین غذای یارانه‌ای که بسیاری از مردم به آن وابسته بودند را متوقف کردند.

subsidized health care

مراقبت‌های بهداشتی دریافت‌کننده‌ی کمک‌هزینه

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد subsidized

  1. verb to supply capital to or for
    Synonyms:
    supported funded backed capitalized bankrolled staked
  1. adjective having partial financial support from public funds
    Synonyms:
    subsidised

لغات هم‌خانواده subsidized

  • adjective
    subsidized

ارجاع به لغت subsidized

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «subsidized» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/subsidized

لغات نزدیک subsidized

پیشنهاد بهبود معانی