Subsidization

ˌsəbsədəˈzeɪʃn̩ ˌsʌbsɪdaɪˈzeɪʃn̩
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
کمک مالی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد subsidization

  1. noun Money or property used to produce more wealth
    Synonyms: subsidisation, backing, capital, capitalization, financing, grant, funding, grubstake, stake

لغات هم‌خانواده subsidization

ارجاع به لغت subsidization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «subsidization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/subsidization

لغات نزدیک subsidization

پیشنهاد بهبود معانی