Subsidence

səbˈsaɪdns / / ˈsʌbsɪdns səbˈsaɪdns / / ˈsʌbsɪdns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
فرونشست، فروکش، نشست، فرونشینی، فروکشی، تخفیف درد و غیره

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد subsidence

  1. noun The sudden collapse of something into a hollow beneath it
    Synonyms: cave in, settling, subsiding
  2. noun The act or process of becoming less active or intense
    Synonyms: abatement, ebb, letup, remission, slackening, wane
  3. noun An abatement in intensity or degree (as in the manifestations of a disease)
    Synonyms: remission, remittal

ارجاع به لغت subsidence

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «subsidence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/subsidence

لغات نزدیک subsidence

پیشنهاد بهبود معانی