فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Ilk

ɪlk ɪlk

معنی و نمونه‌جمله

noun

تیره، خانواده، نوع، جور، گونه، دسته، طبقه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

I can't deal with him or any of his ilk.

با او و امثال او معامله‌ام نمی‌شود.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ilk

  1. noun kind, type
    Synonyms:
    sort type class variety order set species race brand classification denomination gender kin lot persuasion

Collocations

of that (or his, her, etc.) ilk

امثال آن (او و غیره)

ارجاع به لغت ilk

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ilk» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ilk

لغات نزدیک ilk

پیشنهاد بهبود معانی