تیره، خانواده، نوع، جور، گونه، دسته، طبقه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I can't deal with him or any of his ilk.
با او و امثال او معاملهام نمیشود.
of that (or his, her, etc.) ilk
امثال آن (او و غیره)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ilk» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ilk