بادوام، محکم، جانسخت، خرکار (ماشینآلات و دستگاه و غیره)
The heavy-duty washing machine was able to clean even the dirtiest clothes.
این ماشین لباسشویی خرکار قادر بود حتی کثیفترین لباس ها را نیز تمیز کند.
heavy-duty shoes
کفش جانسخت
جدی، مفصل، درستحسابی، سنگین
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the heavy-duty training program
برنامهی تمرینی جدی
My heavy-duty study schedule allowed me to pass all of my exams.
برنامهی مطالعاتی جدی و سنگین من به من امکان داد تا تمام امتحاناتم را پشت سر بگذارم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «heavy-duty» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/heavy-duty