شکل جمع:
hubsمرکز، قطب، کانون
New York became the literary and artistic hub of America.
نیویورک کانون ادبی و هنری آمریکا شد.
Chicago is a railway hub.
شیکاگو قطب خطوط راهآهن است.
مکانیک توپی (در وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه میچرخد)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The bicycle wheel's hub was damaged in the accident.
در این حادثه توپیچرخ دوچرخه آسیب دید.
The hub of the wheel is designed to provide stability and support.
توپیچرخ برای ایجاد ثبات و پشتیبانی طراحی شده است.
کامپیوتر ناف، هاب (وسیلهای که چند دستگاه در یک شبکه را به یکدیگر متصل میکند)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی کامپیوتر
A faulty hub can cause disruptions in the network's performance.
هاب معیوب میتواند باعث اختلال در عملکرد شبکه شود.
The technician installed a new hub to enhance the internet connection.
کارشناس فنی هاب جدیدی را برای بهبود اتصال به اینترنت نصب کرد.
فرودگاه هاب (فرودگاه اصلی فعالیت یک شرکت هواپیمایی)
The hub is the central point for various airlines to transfer passengers and cargo.
فرودگاه هاب نقطهی مرکزی خطوط هوایی مختلف برای جابجایی مسافران و بار است.
The hub airport serves as a major transportation hub, connecting multiple cities and countries.
فرودگاه هاب بهعنوان یک مرکز حملونقل اصلی عمل میکند و چندین شهر و کشور را بههم متصل میکند.
شهر بوستون (امریکا)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «hub» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hub