Innermost

ˈɪnərmoʊst ˈɪnəməʊst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

adjective
میانی، درونی، داخلی‌ترین، در اعماق (چیزی)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- my innermost secrets
- نهفته‌ترین رازهای من
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد innermost

  1. adjective inmost
    Synonyms: personal, deepest, intimate, private

ارجاع به لغت innermost

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «innermost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/innermost

لغات نزدیک innermost

پیشنهاد بهبود معانی