آیکن بنر

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف برای خرید اشتراک هوش مصنوعی

فقط تا پایان امروز - تا 50% تخفیف خرید AI

اعمال کد تخفیف
آخرین به‌روزرسانی:

Inmost

ˈɪnərmoʊst ˈɪnməʊst

معنی inmost | جمله با inmost

adjective

درونی، میانی، باطنی، (مجازاً) صمیمانه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

Her love has settled in the inmost recesses of my heart.

عشق او در ژرف‌ترین زوایای قلبم جایگزین شده است.

my inmost thoughts

اندیشه‌های نهان من

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد inmost

  1. adjective deep
    Synonyms:
  1. adjective intimate

ارجاع به لغت inmost

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «inmost» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/inmost

لغات نزدیک inmost

پیشنهاد بهبود معانی