شکل جمع:
factoriesکارخانه (واحدی تولیدی که در آن کالاها و محصولات از طریق فرایندهای صنعتی و ماشینآلات تولید میشوند)
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح مقدماتی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Daniyal works in a cement factory.
دانیال در کارخانهی سیمان کار میکند.
The factory produced thousands of toys each day.
این کارخانه روزانه هزاران اسباببازی تولید میکرد.
Factory workers play a crucial role in the production process.
کارگران کارخانه در فرایند تولید نقش مهمی ایفا میکنند.
The factory manager addressed employee concerns during the meeting.
مدیر کارخانه در این جلسه نگرانیهای کارکنان را مورد بررسی قرار داد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «factory» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/factory