فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Factorize

ˈfæktəraɪz ˈfæktəraɪz

گذشته‌ی ساده:

factorized

شکل سوم:

factorized

سوم‌شخص مفرد:

factorizes

وجه وصفی حال:

factorizing

معنی

verb - transitive

(ریاضی) فاکتور گرفتن، عامل مشترک گرفتن، به عوامل تجزیه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

ارجاع به لغت factorize

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «factorize» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/factorize

لغات نزدیک factorize

پیشنهاد بهبود معانی