با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Factorization

آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    factorizations

معنی

  • noun
    عامل‌بندی، فاکتور‌گیری
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد factorization

  1. noun (mathematics) the resolution of an entity into factors such that when multiplied together they give the original entity
    Synonyms: factorisation, factoring

ارجاع به لغت factorization

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «factorization» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/factorization

لغات نزدیک factorization

پیشنهاد بهبود معانی